روابط تجاری تهران-عشقآباد وارد مرحلهای تازه شد/ ایران در مسیرِ تبدیل شدن به قطب گازی منطقه
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۷۰۱۹
وزیر نفت و مدیران ارشد شرکت ملی گاز ایران در ماههای اخیر از مذاکرات فشرده ایران و ترکمنستان برای امضای قراردادی بهمنظور واردات گاز از این کشور خبر داده بودند؛ سرانجام امروز اعلام شد که قرارداد واردات روزانه ۱۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از ترکمنستان بهزودی امضا میشود.
به گزارش شانا، در حالی که زمزمههای امضای قرارداد واردات گاز ترکمنستان به ایران در روزهای اخیر بلندتر شنیده میشد، جواد اوجی، وزیر نفت (امروز، نهم خردادماه) در حاشیه دیدار با باتیر آمانوف، رئیس کنسرسیوم دولتی ترکمنگاز در طبقه ۱۵ وزارت نفت، در جمع خبرنگاران اعلام کرد که این قرارداد بهزودی امضا و از همینماه (خردادماه امسال) اجرایی میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با اشاره به بدهی قدیمی ایران به کشور ترکمنستان بابت واردات گاز اعلام کرد: «اصل بدهی یک میلیون و ۶۵۰ میلیون دلار و مربوط به دولت گذشته بود که از سوی دولت سیزدهم و با مشارکت بانک مرکزی ایران بهصورت کامل پرداخت شده است، زیرا این موضوع یکی از اصلیترین بحثهای بین دو کشور در حوزه انرژی بود.»
وزیر نفت همچنین گفت که امروز در مذاکرات خود با طرف ترکمنستانی در زمینه توسعه میدانهای نفت و گاز و صدور خدمات فنی و مهندسی مذاکرات مطلوبی داشته که اسناد این تفاهمها بعدازظهر امروز در حضور رؤسایجمهوری دو کشور امضا خواهد شد.
ماجرا چه بود؟
۱۹ روز از تکیه جواد اوجی به صندلی وزارت نفت دولت سیزدهم گذشته بود که عازم ترکمنستان شد؛ نبود توازن بین عرضه و تقاضا و پیشبینی زمستان سرد، وزیر نفت را مصمم کرد رابطه تیرهشده با کشور ترکمنستان را احیا و قفل روابط دو کشور را باز کند.
سرانجام هفتم آذرماه ۱۴۰۰ این اتفاق افتاد و قرارداد عملیات سوآپ سهجانبه میان ترکمنستان، ایران و آذربایجان در حاشیه پانزدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) امضا و این توافقها روز ۱۱ دیماه ۱۴۰۰ عملیاتی شد که کمک زیادی به پایداری شبکه گاز کشور در شمال و شمال شرق کشور کرد.
اما این پایان کار نبود؛ پس از آن در ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱ و در جریان سفر اوجی به جمهوری آذربایجان برای حضور در «هفته انرژی باکو»، تفاهمنامه افزایش دو برابری سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان از طریق ایران امضا شد.
ایران اکنون براساس این توافقها روزانه ۱۰ میلیون مترمکعب گاز ترکمنستان را به آذربایجان تحویل میدهد. روابط ایران و ترکمنستان اما باز هم به این قرارداد و تفاهمها ختم نشد و دو کشور در زمینه صادرات خدمات فنی و مهندسی و فرآوردههای نفتی نیز تفاهمنامه امضا کردند، قراردادهایی که سبب بازگشایی پایانههای مرزی ترکمنستان شد.
مجید چگنی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران هم از افزایش ۳۵۸ درصدی سوآپ گاز ایران در سال ۲۰۲۲ خبر داده و اعلام کرده است: «انتظار میرود مقدار گاز وارداتی از ترکمنستان با قرارداد سوآپ گاز شرکت سوکار در سال ۲۰۲۳ بیش از ۷۰ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش یابد.»
اما مهرماه سال ۱۴۰۱ بود که موضوع واردات گاز از ترکمنستان در نشست علنی مجلس شورای اسلامی از سوی وزیر نفت اعلام شد و مدیران ارشد شرکت ملی گاز ایران هم تأکید کردند که این موضوع با هدف پایداری گاز در شمال شرق کشور بهویژه در روزهای سرد سال، جبران ناترازی و امکان افزایش حجم صادرات گاز ایران به کشورهای همسایه در حال انجام است.
همسو با این موضوع، اوجی آبانماه پارسال در سفری یک روزه به ترکمنستان با رئیسجمهوری و دیگر مقامهای ارشد این کشور از جمله مسئول ارشد انرژی ترکمنستان دیدار و گفتوگو کرد.
هیئت ایرانی از وزارت نفت هم بهمنماه سال ۱۴۰۱ به سرپرستی وحیدرضا زیدیفرد، معاون امور مهندسی، پژوهشی و فناوری وزیر نفت در حاشیه چهاردهمین نمایشگاه اختصاصی جمهوری اسلامی ایران در شهر عشقآباد با حضور مدیرانی از شرکتهای تابع وزارت نفت در نشستهای جداگانه با هیئتهای ترکمنی دیدار و گفتوگو کردند.
مزایای امضای قرارداد گازی با ترکمنستان
ترکمنستان دارای ذخایر گاز طبیعی ۹.۸ تریلیون مترمکعب در سال ۲۰۲۱ بوده و براساس دادهها، چهارمین دارنده ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان است که پیشبینی میشود بهعنوان یکی از دارندههای بزرگ گاز دنیا، در سالهای آینده بهدلیل رشد کمتر مصرف نسبت به تولید با مازاد تولیدگاز روبهرو شود.
از سویی بهدلیل موقعیت جغرافیایی و نبود امکان اتصال به بازارهای مهم گاز دنیا، اصلیترین مشتری گاز ترکمنستان، کشور چین است. با این حال مقامهای ترکمنستان علاقه فراوانی به گسترش تجارت گاز با ایران و روسیه دارند. بهدلیل تحریمهای غرب علیه روسیه حجم خرید گاز این کشور بسیار محدود خواهد بود، از این رو ایران میتواند یکی از مشتریان اصلی گاز ترکمنستان باشد، بهویژه اینکه حلوفصل اختلافهای دو کشور درباره بدهی گازی ایران به ترکمنستان سرفصل تازهای از روابط دو کشور در حوزه گاز است.
حرکت ایران در مسیر تبدیلشدن به هاب گازی منطقه
یکی از راهبردهای اصلی ایران برای تبدیلشدن به قطب (هاب) انرژی منطقه این است که واردات حداکثری گاز از ترکمنستان انجام شود که با توجه به همسایگی دو کشور، زمینههای مشترک تاریخی - فرهنگی و راهبرد تنوع سبد صادراتی ترکمنستان، تجارت گاز در تحکیم روابط بین ایران و ترکمنستان حائز اهمیت است.
مطابق قراردادهای دو کشور و زیرساخت خطوط لوله موجود، ترکمنستان میتواند سالانه بین ۲۰ - ۱۵ میلیارد مترمکعب گاز به ایران صادر کند و اقدامهای اخیر وزارت نفت بهمنظور سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان در سال ۱۴۰۰ و توافق برای دو برابر کردن حجم این قرارداد، افقهایی برای توسعه همکاری مجدد با ترکمنستان گشوده شد که میتواند با تأمین پایدار گاز در شمال و شمال شرق کشور، افزایش صادرات گاز به دیگر کشورهای همسایه را در پی داشته باشد.
***
اکنون و یک سال پس از توافق بر افزایش دو برابری حجم سوآپ گاز ترکمنستان، قرارداد صادرات گاز این کشور به ایران نهایی شده و بهزودی امضا میشود که همگام با توسعه دیپلماسی انرژی در وزارت نفت دولت سیزدهم است و نوید روزهای پررونق تجارت انرژی را میدهد.
منبع: شانا
کلیدواژه: جواد اوجی وزیر نفت واردات گاز ترکمنستان سوآپ شرکت ملی گاز ایران گاز ترکمنستان واردات گاز دو کشور وزارت نفت گاز ایران سوآپ گاز وزیر نفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.shana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۷۰۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.